سینمایی ترن ماجرای رساندن یک ترن باری حامل سوخت متعلق به ارتش شاهنشاهی به شمال کشور برای استفاده مردمی است که در سرمای شدید زمستان بیش از 20 روز است که سوخت رسانی به انها به طور کاملا عامدانه توسط حکومت و به منظور تحت فشار قرار دادن انها محدود شده است .
ماجرای زمستان سال 57 را روایت میکندو تلاش گروهی از کارکنان صنعت نفت که با تغییر مسیر قطار از اصفهان به شمال کشور و با توجه به شرایط سخت زندگی مردم درسرمای زمستان تلاش دارند تا درحد خود به مردمی که انقلاب کرده وعلیه حکومت به خروش درامده و بخاطر این خروش انقلابی تحت فشار قرار گرفته اند کمکی نماید هرچند که درنیمه راه از هدفشان بازمانده و این لوکومتیو ران پیر قطار که اتفاقا تنها پسر وعروسش را درحادثه سینما رکس ابادان از دست داده و از نوه اش نگهداری میکندودستیار جوانش هستند که با شجاعت و از خود گذشتگی و البته همراهی وهمکاری مدیران ایستگاههای راه اهن موفق میشوند درنهایت سوخت را به مردم اانقلابی برسانند.
قصد ندارم داستان و ماجراهای جالبی که دراین فیلم رخ میدهد به طور کامل شرح دهم چه اینکه بسیاری از کسانی که خواننده این نوشته هستند این فیلم را دیده اند .
نکته ای که باعث نگارش این وجیزه شد پرداختن هنری به مسایل و تاثیر ان بر مخاطب بود به گونه ای که دیشب اتفاقا درمنزلمان سه نسل انقلاب درکنار هم مشغول تماشای فیلم بودند ؛ نسل اول پدر همسر بنده بود که ماجراهای انقلاب، روزهای سردوبحران سوخت را که توسط دولت وقت ایجاد شده بود بخوبی بخاطر داشت و با اشتیاق هرچه تمامتر وبه قول خودش برای بار هزارم این فیلم را میدید و درخلال زمان پخش آگهی های فراوان تلویزیون به نوعی نوستالوژی ایجاد شده درضمیرش را برزبان جاری میساخت و مواردی از روزهای انقلاب را بیان میکرد .
دومین نسل نگارنده بود که خاطراتی مبهم از انقلاب برایش باقی مانده ، خاطراتی ازصفهای طویل نفت که مقابل شعبه فروش نفت تشکیل میشد ، و روحانی محل که اتفاقا متصدی شعبه نفت بود نهایت تلاش خود را برای توزیع ان بکار میبرد و برادران بزرگترم که هرروز باید یک یا دو بشکه 20 یا 30لیتری را تا خانه میکشاندند والبته خاطراتی دیگر.
و نسل سوم پسر 15 ساله ام که نسل سوم انقلاب است ؛ او هیچ خاطراتی از انقلاب ندارد شاید دیگر کمتر هم برایش یپش بیاید که در چنین جمعهایی درباره روزهای انقلاب بشنود و درحد درس تاریخش با این مسایل اشنا شود انهم توسط معلمانی که خود نسل دوم بوده و انقلاب را درکتابها مطالعه کرده اند.
بگذریم ؛ پسرم درحالیکه میتوانست پای سیستم رایانه اش نشسته و در دنیای اینترنت سیر کند یا دراتاقش سراغ شبکه های فراوان ماهواره ای برود و مثلا درشبکه من وتو مستند انقلاب 57 را تماشا کند با کمال میل و شوق وذوق تاانتهای فیلم درکنارمان بود و هرچند لحظه یکبار سوالاتی که در ذهنیش شکل میگرفت بیان میکرد.
هدفم ازنگارش همین مساله بود ، طی این سالها کمتر پیش امده بود که فیلمی بتواند به این صورت چند نسل از یک جامعه را دور هم جمع کندو منجر به بیان موارد ومطالبی پیرامون روزهای انقلاب شرایط انزمان ومقایسه ان با شرایط پس ازانقلاب و امروز شودو به نقد وبحث منجر شود .
سریالها وفیلمهای زیادی طی این روزها درباره انقلاب اسلامی پخش میشود اما هیچکدام انقدر جذابیت ندارد که حتی تو را راضی کند تا انگشتت به سمت کنترل تلویزیون نرفته و کانال را عوض نکنی اما دیشب تمام خانواده حتی اگهی های مزخرف پفک و پشتی و قابلمه را تحمل میکرد تا ادامه فیلم را تماشا کند.
به اعتقاد نگارنده که کارشناس سینما نیز نیست و صرفا بعنوان یک روزنامه نگار این مطالب را مینویسد ، ساختار فیلم ، روایت جذاب و بدون اشاره مستقیم به ظلم شاه و ساواک و مردم انقلابی که تقریبا درتمام ساخته ها درباره انها همواره غلو میشود وانرا برای نسل های دوم وسوم غیر قابل باور میکند ، روایتی غیر مستقیم و کاملا باور پذیر دارد .
دراین فیلم به صورت کاملا سمبلیک به فشارهای وارده به مردم برای توقف جریان ازادیخواهانه انها اشاره شده به نقش کارمندان و کارگرانی که درجریانهای انقلابی و مبارزات قرار داشتند بخوبی پرداخته و مردمی که از ارمانهای خود کوتاه نیامده اند ؛ سربازانی که به مردم پیوسته یا حداقل درمقابل انها قرا رنگرفتند و درنهایت به اینکه چگونه انقلاب درجریان خود همه مردم کشور را با یکدیگر متحد کرد تا به یک نتیجه که همانا پیروزی انقلاب وپایان سلطنت بود برسند.
روانی ویکدستی فیلم وخالی بودن از اغراقهای معمول ؛ استفاده از هنرپیشه هایی چون فرامرز قریبیان ، خسرو شکیبایی وعنایت بخشی که بهترین نقش افرینی ها را از خود بروز دادند و جذابیت و غیر قابل پیش بینی بودن داستان به گونه ایست که حتی پس از چند بار دیدن هنوز هیجان لحظه های بعد را از ذهنت دور نمیکند به همه اینها ه موسیقی متنی هماهنگ و جذاب را هم اضافه کنید که باعث شده تا این فیلم بتواند درجذب مخاطب درهر سن وسالی و از هرنسلی موفق باشد و این همان چیزی است که انقلاب نیاز دارد.
این درحالی است که طی همین روزها چندین وچند فیلم وسریال از شبکه های مختلف سیما پخش میشود که هیچکدام حتی کمتر از یک صدم مخاطبان این فیلم وتک وتوک اثار مشابه انرا ندارد و کمتر توانسته حتی مخاطب را به دیدن خود وادارد کند چه رسد به اینکه برای چندمین بار بخواهد به تماشای ان بنشیند وانرا به دهها شبکه رنگارنگ ماهواره ای ترجیج دهد .
البته بد نیست دراین زمان به دیگر فیلم دیدنی و مخاطب پسند " روز باشکوه " نیز اشاره ای داشته باشیم که جادارد طی روزهای اینده نسبت به پخش انهم اقدام شود این فیلم که درسال 67 به کارگردانی کیانوش عیاری ساخته شده نیز اشاره ای غیر مستقیم به مسایل انقلاب دارد.
اما جدای از این دو سینمایی که درخاطر دارم و توسط دو کارگردان کاردان و قوی سینمای کشورمان ساخته شده و ساخت خوب ان ضعفهای تکنیکی رایج درآن روزها را بخوبی جبران میکند باید این سوال را مطرح کرد که طی سالهای اخیر چه فیلمی یا کدام سریال ساخته شده که بتواند به اندازه " سینمایی ترن" بر مخاطب تاثیر گذار باشد این درشرایطی است که در این سالها امکانات مالی و فنی صدها وشایدهزاران برابر سالهای 66 و67 بود و این درحالی است که به اعتقاد بنده هیچ کار مناسب ودرخوری که قابل مقایسه با این فیلمها باشد تولید نشده است .
شاید این وظیفه مقامهای مسوول در وزارت ارشاد است که یارانه های میلیاردی ودست ودلبازانه خود را به سمت سینمای انقلاب مایل کنندو از فیلمنامه های مناسبی که دراین حوزه نوشته میشود حمایت کرده یا زمینه را برای نگارش فیلمنامه های انقلابی فراهم نمایند ، شاید درسالهای اینده شاهد تولید فیلمهای متناسب با شان انقلاب شکوهمند ایران باشیم فیلمهایی که حداقل مخاطب را اگر به سینما نکشاند پای تلویزیون نگه دارد.



نظر شما